تنوی

لغت نامه دهخدا

تنوی. [ ت َن ْ ] ( ص ) آنکه چشمش بطرف بالا ثابت مانده. || شاخص. ( ناظم الاطباء ).

تنوی. [ ت َ ن َوْ وی ] ( ع مص ) آهنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قصد کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آهنگ کردن . قصد کردن چیزی .

پیشنهاد کاربران

همدانی ها به اطاقی میگویند که انباری پشت اطاق نشیمن در ساختمان های قدیمی و سنتی بود .

بپرس