تنوط

لغت نامه دهخدا

تنوط. [ ت َ ن َوْ وُ / ت ُ ن َوْ وِ ] ( ع اِ ) انجیرخواره. ( زمخشری ). مرغی است خرد برابر گنجشک که در جنگلها از تار برگ درختان آشیانه ٔخود را همچو قاروره ای سازد و خانه او از شاخ باریک آونگان باشد بر تار ضعیف. به هندی بیا است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

انجیر خواره . مرغی است خرد برابر گنجشک که در جنگل ها از تار برگ درختان آشیانه خود را همچو قاروره سازد و خانه او از شاخ باریک آونگان باشد بر تار ضعیف . به هندی بیا است .

پیشنهاد کاربران

بپرس