تنور تاب

لغت نامه دهخدا

تنورتاب. [ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه تنور تابد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). آتش افروز تنور. آنکه تنور را روشن کند. || ( اِ مرکب ) سوختی که در آن افروزند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ابزاری که بدان تنور می تابند. ( ناظم الاطباء ). آلتی که بدان تنور شورند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تنورآشورو تنورآشوب و تنور و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.

فرهنگ فارسی

آن که تنور تابد . آتش افروز تنور .

پیشنهاد کاربران

بپرس