تنوء

لغت نامه دهخدا

تنوء. [ ت ُ ] ( ع مص ) به جائی مقیم شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). مقیم شدن در شهر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و فی الحدیث : من تناء ارض العجم فعمل بنیروزهم و مهرجانهم حشر معهم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس