تنهیه

لغت نامه دهخدا

( تنهیة ) تنهیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) به پایان رسانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ). || به پایان آن رسیدن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || و یقال : الیک نهی المثل ؛ یعنی همتای تو نایاب است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بازداشتن. نهی ، و بخاطر مبالغت مشدد شده است. || رسانیدن خبر. ( از اقرب الموارد ).

تنهیة. [ ت َ ی َ ] ( ع اِ ) آنجای از کرانه رودبار که آب در آن منتهی شود. ج ، تناهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس