تنهاخرام. [ ت َ خ ِ / خ َ / خ ُ ] ( نف مرکب ) که تنها خرامد.تنهارو. تک رو. که در رفتن یاری نگزیند : ماه تنهاخرام از آن آوازبند برقع بهم کشید فراز.نظامی.رجوع به تنهارو و تنها و دیگر ترکیبهای آن شود.