تنه زدن


معنی انگلیسی:
jam, jostle, hustle

لغت نامه دهخدا

تنه زدن. [ ت َ ن َ /ن ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) خود را به کسی زدن. ( ناظم الاطباء ). با قسمتی از بالای تن ، به تن دیگری زدن. با جزئی از تن بر دیگری زدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

خود را به کسی زدن . با قسمتی از بالای تن به تن دیگری زدن .

واژه نامه بختیاریکا

مُل نُهادن

مترادف ها

hunch (فعل)
خم کردن، قوز کردن، بشکل قوز دراوردن، تنه زدن

jostle (فعل)
تنه زدن

shove (فعل)
کشیدن، هل دادن، تنه زدن، پرتاب کردن، با زور پیش بردن، پرتاب شدن

فارسی به عربی

دفعة , زحمة

پیشنهاد کاربران

تنه زدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]خود را به کسی زدن، با قسمتی از بالای تن به تن دیگری زدن .
( ( مردی به آرزو تنه زد. "بپا حاج خانم " آرزو دندان قروچه رفت. "حاج خانم عمه ی ــــــــ" شیرین آستینش را کشید . "بیا معلوم هست امروز چه مرگت شده ؟" ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 39. ) )

بپرس