تنمی

لغت نامه دهخدا

تنمی. [ ت َ ن َم ْ می ] ( ع مص ) رفتن باز از جایی به جایی و بلند شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بلند گردیدن چیزی از جای خود به جایی دیگر، و در صحاح و قول اعشی : لایتنمی لها فی القیظ یهبطها، قال ابوسعید: لایعتمد علیها. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس