تنقیه

/tanqih/

مترادف تنقیه: لایروبی، اماله، حقنه، لایروبی کردن، پاک کردن

برابر پارسی: شکم روبی، لاروبی، چاه روبی

معنی انگلیسی:
purgation, enema, purging, dredging, injection

لغت نامه دهخدا

( تنقیة ) تنقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) پاک کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پاک و صاف کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به تنقیه شود.
تنقیه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِمص ) پاکی و صافی و پاک و پاک کردن و لاروب کردن. ( ناظم الاطباء ). پاک کردن. پاکیزه کردن. تنظیف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
لیک تا آب از قذر خالی شدن
تنقیه شرط است در جوی بدن.
مولوی.
رجوع به تنقیة شود. || ( اِ ) مسهل و حقنه. ( ناظم الاطباء ). اماله. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تنقیه کردن شود. || داروی مخصوصی که وارد روده بزرگ کنند و بدان روده را از پلیدی پاک سازند : تنقیه ها داروهای مایعی می باشند که آنها را در روده بزرگ وارد می کنند و حرارت آنها تقریباً باید 35 درجه سانتیگراد باشد... ( از کارآموزی داروسازی ص 132 ). رجوع به تنقیه کردن شود.

فرهنگ فارسی

پاک کردن، پاکیزه کردن، لایروبی کردن قنات وراه آب
( مصدر ) ۱ - پاک کردن پاکیزه ساختن . ۲ - پاک کردن قنات و مانند آن لای روبی کردن .
پاک کردن . پاک و صاف کردن

فرهنگ معین

(تَ یِ ) [ ع . تنقیة ] (مص م . ) ۱ - پاک کردن ، پاکیزه ساختن . ۲ - لای روبی قنات و راه آب . ۳ - وارد کردن داروی مایع به رودة بزرگ از راه مقعد.

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) اماله کردن.
۲. لای روبی کردن قنات و راه آب.
۳. پاک کردن، پاکیزه کردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{enema , clysma , clyster} [علوم دارویی] مایعی که برای درمان یا تخلیۀ راست روده به مقعد وارد می شود
{enema , clysma , clyster} [علوم دارویی] فرایندی که در طی آن مایعی را برای درمان یا تخلیۀ راست روده ازطریق مقعد وارد آن می کنند متـ . تنقیه کردن

دانشنامه آزاد فارسی

تَنْقیِه (enema)
واردکردن مایع به راست روده، برای برطرف کردن گرفتگی ناشی از مدفوع یا تجویز دارو. گاه نیز مادۀ حاجب سولفات باریوم را برای مشاهدۀ رودۀ بزرگ در تصویربرداری از راه تنقیه وارد بدن می کنند.

مترادف ها

purgation (اسم)
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش

clyster (اسم)
تنقیه، اماله

enema (اسم)
تنقیه، اماله

injection (اسم)
تنقیه، اماله، تزریق، داروی تزریق کردنی

فارسی به عربی

حقن , حقنة شرجیة

پیشنهاد کاربران

تنقیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
جوموس jumus ( گیلکی: jumux )
تنقیه هم ریشه قنات است و به معنای عامه لایه روبی وبرداشتن مواد زاید است . معنای خاص آن در طب به کار میرود چیه معنای تزریق مواد از راه مقعد برای رفع امراضی مثل یبوست مزاج, بواسیرو. . . می باشد.
معانی گفته شده تقریباکامل هستن فقط کلمه تنقیه درگذشته بیشتراستفاده میشده ودرکتابهای قدیمی زیادهست امادرحال حاضربسیارکم نوشته یاشنیده میشه
تلفظ صحیح کلمه باید tanqieh باشد نه /tanqih/
تنقیه : [اصطلاح راه سازی] تمیز کردن و باز کردن و برداشتن گل و لای از پل موجود
در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد تنقیه گفته میشود
پاک

بپرس