تنقیه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِمص ) پاکی و صافی و پاک و پاک کردن و لاروب کردن. ( ناظم الاطباء ). پاک کردن. پاکیزه کردن. تنظیف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
لیک تا آب از قذر خالی شدن
تنقیه شرط است در جوی بدن.
مولوی.
رجوع به تنقیة شود. || ( اِ ) مسهل و حقنه. ( ناظم الاطباء ). اماله. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تنقیه کردن شود. || داروی مخصوصی که وارد روده بزرگ کنند و بدان روده را از پلیدی پاک سازند : تنقیه ها داروهای مایعی می باشند که آنها را در روده بزرگ وارد می کنند و حرارت آنها تقریباً باید 35 درجه سانتیگراد باشد... ( از کارآموزی داروسازی ص 132 ). رجوع به تنقیه کردن شود.