تنقید
/tanqid/
مترادف تنقید: ایرادگیری، انتقاد، عیب جویی، نقادی ، تایید
متضاد تنقید: تحسین، ستایش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) جمع:تنقیدات . توضیح این کلمه که در فارسی متداول گردیده در عربی نیامده و استعمال آنرا غیر فصیح دانند .
ماخوذ از تازی بمعنی تنقاد و انتقاد که بواسطه عمل اماله تقید می گویند مانند اعنماد و اعتمید و کتاب و کتیب .
فرهنگ عمید
۲. تمیز دادن عیوب و محاسن کلام.
پیشنهاد کاربران
تَنقید/مُنَقِّد: تنقید و اسم فاعل آن منقد در عربی به کار نرفته و از لغات ساختگی فارسی زبانان در سال های اخیر است. به جای این دو کلمه باید گفت: انتقاد و منتقد. کلمه ناقد اسم فاعل نقد، نیز صحیح است و می توان آن را مرادف منتقد به کار برد.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۱۶. )
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۱۶. )