تنقنق. [ ت َ ن َ ن ُ ] ( ع مص ) در مغاک فرورفتن چشم. ( آنندراج ). این مصدر در تاج العروس و منتهی الارب و اقرب الموارد و متن اللغه نیامده است. رجوع به نقنقة شود.