تنقل
/tanaqqol/
برابر پارسی: شب چره
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) از جایی بجایی رفتننقل مکان کردنجابجا گردیدن.۲ - مزه خوردن نقل و آجیل خوردن . ۳ - ( اسم ) مزه نقل و آجیل . جمع : تنقلات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) هرگونه آجیل، خشکبار، شیرینی، میوه، و امثال آن.
۳. از [قدیمی] جایی به جایی رفتن، جابه جا شدن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تنقل، انتقال گوینده از یک معنا به معنای دیگر؛ از اسباب تقدیم لفظ است.
"تنقل" یکی از اسباب تقدیم و تاخیر است.
معنای لغوی و اصطلاحی
تنقل در لغت به معنای جابه جایی و انتقال از چیزی به چیز دیگر، و در اصطلاح، به این معنا است که گوینده از معنایی به معنای دیگر منتقل شود.
برخی از موارد تنقل
برخی از موارد تنقل عبارتند از:
← مورد اول
...
"تنقل" یکی از اسباب تقدیم و تاخیر است.
معنای لغوی و اصطلاحی
تنقل در لغت به معنای جابه جایی و انتقال از چیزی به چیز دیگر، و در اصطلاح، به این معنا است که گوینده از معنایی به معنای دیگر منتقل شود.
برخی از موارد تنقل
برخی از موارد تنقل عبارتند از:
← مورد اول
...
wikifeqh: تنقل
پیشنهاد کاربران
هنوز در خراسان خیلی کم مردم میگویندتنقل Tanghalانداخته ای بلکه اکثر آنراپارسی میگویندتخپوست انداخته ای و تخپوست مخفف تخت پوست می باشدولی الی ایهالحال از هردو واژه استفاده میشود
Tanghal همان تخپوست نقالان است که مانند مفرش کاروان نقّال هنگام نقالی زیر خود پهن میکرد
تخپوس=همان تنقل عربی است و دراصل پوست پوستینی یک گوسفند است که هنوز دوخته ــنشده است
تنقل= تخت پوست کوچک نقالی. که نقالان مانند مفرش ساربانان زیر اندازشان بود و نقالی که تمام میشد آنرا بیک نفر که بیست وچهار ساعته آنجا کاسبی میکرد وا وهم از جمع شدن مردم مستفید و سود مبرد مثل قهوه چی سیگار فروش و یا توتون فروش و یاقلیان چاق کن بود ضمنا در پارسی هم غلیان درست است و هم قلیان
خودِ �نقل و آجیل� و نه فقط� نقل و آجیل خوردن�