تنقطاری

لغت نامه دهخدا

تنقطاری. [ ت ُ ق ُ / ق َ ] ( حامص ) پاسبانی. ( آنندراج ) ( بهار عجم ). شغل پاسبانی در شب و شب پاسبانی. ( ناظم الاطباء ) :
گرد قصر عالی شهزاد شبها تا بروز
خون دل از دیده ریزان تنقطاری می کنم.
خان کلان ( از آنندراج ).
رجوع به تنقطار شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس