تنقر

لغت نامه دهخدا

تنقر. [ ت َ ن َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) بازکاویدن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نفرین کردن بر اهل و مال ، یقول : اراحنی اﷲ منکم و ذهب اﷲ بمالکم. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

باز کاویدن از چیزی . یا نفرین کردن بر اهل و مال .

پیشنهاد کاربران

بپرس