تنفیز

لغت نامه دهخدا

تنفیز. [ ت َ ] ( ع مص ) برجهانیدن کودک را. || تیر بر ناخن گردانیدن تا کجی از راستی معلوم گردد، یقال : نفزت ُ السهم علی ظفری ؛ اذا ادرته. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

برجهانیدن . یا رقصانیدن کودک

پیشنهاد کاربران

بپرس