تنفذ

لغت نامه دهخدا

تنفذ. [ ت َ ن َف ْ ف ُ] ( ع مص ) گذشتن چیزی از چیزی و رهانیدن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به نفوذ شود.

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) نفوذ داشتن نفوذ یافتن . ۲ - ( اسم ) نفوذ . جمع : تنفذات .
گذشتن چیزی از چیزی و رهانیدن آن .

فرهنگ معین

(تَ نَ فُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) نفوذ داشتن ، نفوذ یافتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس