تنعم کردن. [ ت َ ن َع ْ ع ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خوش گذراندن. به ناز و نعمت زندگی کردن. در خوشی و آسایش و نعمت زیستن : هزار سال تنعم کنی بدان نرسد که یک زمان به مراد کسیت باید بود.
سعدی.
مباش ازبهر روزی مضطرب ، بنشین تنعم کن که از نان خوردن افتاده ست دندانی که جنبیده.