تنظیف کردن


مترادف تنظیف کردن: تمیز کردن، پاک کردن، نظیف کردن، نظافت کردن، رفت وروب کردن

معنی انگلیسی:
to clean, to deterge

مترادف ها

clean (فعل)
پاک کردن، تمیز کردن، تصفیه کردن، درست کردن، زدودن، منزه کردن، تنظیف کردن

scavenge (فعل)
تمیز کردن، جاروب کردن، تنظیف کردن، در اشغال کاوش کردن، سپوری کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس