تنصب. [ ت َ ن َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) برپای خاستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بلند گردیدن غبار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بلند گردیدن غراب. ( از اقرب الموارد ). || ایستادن ماده خران گرداگرد نر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).