تنشیر

لغت نامه دهخدا

تنشیر. [ ت َ ] ( ع مص ) نیک پراکنده کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از آنندراج ). گستردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فسون کردن و نشرة نبشتن. ( از منتهی الارب ). فسون کردن و افسون نوشتن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : نشر علیه الرقیة. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس