تنشق

لغت نامه دهخدا

تنشق. [ ت َن َش ْ ش ُ ] ( ع مص ) دم از بینی کشیدن و بوئیدن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ریختن آب در بینی. ( از اقرب الموارد ). رجوع به استنشاق شود.

فرهنگ فارسی

دم از بینی کشیدن و بوئیدن یا ریختن آب در بینی ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَنشَقُّ: بشکافد
ریشه کلمه:
شقق (۲۸ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس