تنسب. [ ت َ ن َس ْ س ُ ] ( ع مص ) دعوی خویشاوندی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). دعوی کردن خویشی و نزدیکی کسی را، منه المثل : القریب من تقرب لا من تنسب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).