لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- پارچه یا منسوج نازک و سفید که از آن پیراهن سازند . ۲ - جامه ای که در زیر قبا پوشند ار خالق .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پارچۀ سفید نخی نازک که از آن پیراهن می دوزند.
مترادف ها
تنزیب، پارچه بسیار نازک، بند شیطان، لعاب خورشید، لعاب عنکبوت
گاز پانسمان، تور، تنزیب، کریشه، مه خفیف
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تَنظیف/ تنزیب: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تنظیف به معنای پاکیزه کردن و پاکیزگی است. اما تنزیب نام نوعی پارچه نازک و سفید است که از آن پیراهن می دوخته اند و امروزه به پارچه یا نوار مخصوص زخم بندی اطلاق می شود. کلمه اخیر را گاهی به صورت تنظیف می نویسند و غلط است.
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴٠. )
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴٠. )