تنزل
/tanazzol/
مترادف تنزل: تخفیف، کاهش، نزول ، فرود آمدن، پایین آمدن، نزول کردن ، کاهش یافتن، کم شدن
متضاد تنزل: ترقی، صعود، صعود کردن، ترقی کردن
برابر پارسی: کاهش، فرودآیی، فرود آمدن، پایین آمدن، پسرفت
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- تنزل قیمت ؛ پائین آمدن قیمت اشیاء. ارزان شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- تنزل مقام ؛ پایین آمدن مقام یا رتبه. مقابل ترفیع. ( از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) نزول کردن فرود آمدن پایین آمدن . ۲ - ( اسم ) نزول فرودی . جمع : تنزلات . یا تنزل بها ( قیمت ) . پایین آمدن قیمت اشیا ارزان شدن . یا تنزل مقام ( رتبه ) . پایین آمدن مقام ( ربته ) مقابل ترفیع مقام .
یوهانس کشیش و راهب آلمانی که در حدود سال ۱۴۶۵ در پیرنا متولد شد و به شال ۱۵۱۹ درگذشت . مواعظ او در مورد بخشایش و اغماض گناهان یکی از علل بروز اعتراض لوتر و هیجان اصطلاحات مذهبی و بالاخره پیدایش مذهب پرتستان در دین مسیح بود .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تُنَزَّلَ: که نازل شود
معنی تُنَزِّلَ: که نازل کنی - تا نازل کنی
معنی تَنَزَّلُ: نازل می شود
ریشه کلمه:
نزل (۲۹۳ بار)
معنی تُنَزِّلَ: که نازل کنی - تا نازل کنی
معنی تَنَزَّلُ: نازل می شود
ریشه کلمه:
نزل (۲۹۳ بار)
wikialkb: تُنَزّل
جدول کلمات
مترادف ها
کاهش، جلوگیری، تنزل، تخفیف
تنزل، پستی، تنزل رتبه
تنزل، زوال، فساد، خرابی، پوسیدگی، تباهی
تنزل، استهلاک، کاهش بها، ناچیز شماری
تنزل، پریشانی، فرو رفتگی، افسردگی، تو رفتگی، رکود، کسادی، گود شدگی
تنزل، زوال، انحطاط، فساد، آغاز ویرانی
تنزل، مانع، شکست
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اسکل
کم شدن
پسرفت. پایین آمدن. فرود آمدن.
ترقی معکوس
فرود آمدن، کم شدن، تخفیف دادن
فرود و سقوط