تنده


معنی انگلیسی:
[n.] steep slope, escarpment, swift stream, [adj.] steep, declivity

لغت نامه دهخدا

تنده. [ ت ُ دَ / دِ ] ( اِ ) چیزی باشد که مانند غنچه مرتبه اول از درخت سر زند و بعد از آن برگ از میان آن برآید. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ جهانگیری ). غنچه که از او برگ بیرون آید. ( شرفنامه منیری ). غنچه و چیزی غنچه مانند که ابتدا از شاخه درخت سر زند و سپس برگ یا شکوفه از میان آن برآید. ( ناظم الاطباء ). چه هرگاه از درخت آن ظاهر شد گویند تندید، و تندیدن مصدر آن است یعنی سر زدن غنچه و شکوفه وبرگ از درخت. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و سر برزدن آنرا تندیدن گویند، و تندید یعنی تند شد و درخت غنچه برآورد. ( فرهنگ رشیدی ). بدین معنی بجای دال ابجد زای هوز هم آمده است. ( برهان ). و رجوع به تنزه و تندیدن شود. || زنبور سرخ را نیز گویند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). زنبور سبز ( ؟ ). ( ناظم الاطباء ). || جوزق. || هر جای بلند و سراشیب. ( ناظم الاطباء ). سرازیری. سراشیبی بسیارتند کوه. دامنه پرنشیب کوه. ( فرهنگ فارسی معین ).
سراشیبی و سخت سراشیب. قسمت نشیب راهی.
- تنده کوه ؛ آنجای که کوه سخت سراشیب است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

تنده. [ ت َ دِه ْ ] ( نف مرکب ) مشغول و درکار، و تن بکار داده. ( ناظم الاطباء ).

تنده. [ ت َ دَ / دِ ] ( اِ ) هسته زردآلو و مانند آن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || هسته شیرین کرده زردآلوی تلخ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

تنده. [ ت َ دَ ] ( اِخ ) قریه بزرگی است از صعید ادنی بر جانب غربی نیل. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ معین

(تُ دِ ) (اِ. ) سرازیری ، سراشیبی .
(تُ دَ ) (اِ. ) برگِ نورسته ، غنچه .

فرهنگ عمید

۱. غنچه.
۲. برگی که تازه از بغل شاخۀ درخت روییده باشد، تژ، تیج.
سراشیبی.

گویش مازنی

/tende/ سراشیبی بسیار تند - جوانه & جوانه ی درخت & زخم دانه ریز & & کورک زخم کوچک

پیشنهاد کاربران

جوانه، غنچه، چیزی که تازه روییده باشد
slop
( شراب و غیره )

بپرس