تند و خند

لغت نامه دهخدا

تند و خند. [ ت َ دُ خ َ / ت ُ دُ خ ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) تار و مار که زیروزبرشده و ازهم پاشیده باشد. ( برهان ). تار و مار و زیر و زبر و سرنگون و ازهم پاشیده. ( ناظم الاطباء ). تند و خوند. رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

( صفت )تار و مارزیر و زبراز هم پاشیده.

فرهنگ معین

(تُ دُ خَ ) (ص مر. ) تار و مار، از هم پاشیده .

فرهنگ عمید

ترت ومرت، تارومار، زیروزبر، ازهم پاشیده: هرچه ورزیدند ما را سالیان / شد به دست اندر به ساعت تندوخند (آغاجی: شاعران بی دیوان: ۱۹۲ حاشیه ).

پیشنهاد کاربران

بپرس