تند زدن

مترادف ها

palpitate (فعل)
تپیدن، لرزیدن، تپش کردن، تند زدن

whisk (فعل)
جاروب کردن، ماهوت پاک کن زدن، راندن، پراندن، تند زدن

پیشنهاد کاربران

تند زدن: [اصطلاح مداحی ]اصطلاحی ست در سینه زنی، که در آن در پایان مجلس، آهنگ سینه زنی، تند شده، حرکات دست ها سریع می شود.

بپرس