تند رفتن


مترادف تند رفتن: اغراق کردن، مبالغه کردن، زود قضاوت کردن، نااندیشیده سخن گفتن

معنی انگلیسی:
race, run, streak, to go (or walk) fast, to go to great lengths

لغت نامه دهخدا

تند رفتن. [ ت ُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) به شتاب و سرعت حرکت کردن. ضد کند رفتن. چست و چالاک راه رفتن. ( ناظم الاطباء ). || در تداول امروز، از حد خود تجاوز کردن و بیش از اندازه اظهار وجود کردن. رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

به شتاب و سرعت حرکت کردن چست و چالاک راه رفتن .

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> تند رفتن
مبالغه و زیاده روی کردن.

مترادف ها

fleet (فعل)
بسرعت گذشتن، تند رفتن

flit (فعل)
تند رفتن، نقل مکان کردن

فارسی به عربی

اسطول

پیشنهاد کاربران

گرم رفتن . [ گ َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) تند رفتن . سریع رفتن : برفت گرم و به دستور گفت کز پی من تو لشکر و بنه را رهنمای باش و بیار. فرخی .
تگ . .

بپرس