تنخم. [ ت َ ن َخ ْ خ ُ ] ( ع مص ) نخامه بیفکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). خیو بیوکندن. ( بیفکندن ) ( زوزنی ). نخامه انداختن از سینه یا از بینی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).