تنحیب. [ ت َ ] ( ع مص ) سخت کوشیدن در کار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سخت راندن شتر به جهت نوبت آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رفتن تا که به آب نزدیک شوند. ( از اقرب الموارد ). || مانده کردن و در مشقت انداختن سفر کسی را. یقال نحب السفر فلاناً؛ ای اجهده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
سخت کوشیدن در کار . یا سخت راندن شتر به جهت نوبت آب .