تنحل

لغت نامه دهخدا

تنحل. [ ت َ ن َح ْ ح ُ ] ( ع مص ) شعردیگری را بر خود بستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به انتحال شود.

فرهنگ فارسی

شعر دیگری را بر خود بستن

فرهنگ معین

(تَ نَحُّ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - نسبت دادن . ۲ - شعر یا، نوشته ای را به خود یا کسی نسبت دادن . ۳ - مذهبی را اختیار کردن .

فرهنگ عمید

۱. خود را به مذهبی منتسب کردن.
۲. شعر دیگری را به خود نسبت دادن.

پیشنهاد کاربران

بپرس