تنجیز

لغت نامه دهخدا

تنجیز. [ ت َ ] ( ع مص ) حاضر آمدن و تعجیل. ( از اقرب الموارد ). تعجیل. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اصطلاح فقهی ). در شرع وقوع صیغه طلاق باشد در حال. چنین است در جامع الرموز در شرط صحت طلاق. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). در شرایط صحت طلاق یکی آن است که طلاق نباید مقید به شرط و مؤجل به زمانی باشد و بعبارت دیگر طلاق باید منجز باشد. رجوع به کتب فقه شود.

فرهنگ فارسی

رواکردن، بر آوردن حاجت
۱- ( مصدر ) روا کردن روا گردانیدن . ۲ - ( اسم ) روایی . جمع : تنجیزات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) روا کردن ، رو - گردانیدن .

فرهنگ عمید

روا کردن، برآوردن حاجت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنجیز (ابهام زدایی). تنجیز ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تنجیز (فقه)، انشای مفاد عقد یا ایقاع بدون منوط کردن آن به چیزی• تنجیز علم اجمالی، وجوب موافقت و حرمت مخالفت تکلیفِ معلوم به اجمال• حرام تنجیزی، حرام قابل تحقق در زمان فعلیت حرمت• ظهور تنجیزی، ظهور فعلیت یافته و غیر متوقف بر شیء دیگر• تنجیز در دوره معاصر، امتیازات بحث تنجیز در دوره معاصر• تنجیز در اقرار، تنجیز و معلق نبودن اقرار به چیزی از شرایط اقرار• استصحاب تنجیزی، استصحاب حکم منجز، در مقابل استصحاب تعلیقی• اعتبار تنجیز، بطلان عقد با تعلیق و شرط تنجیز در آن
...

[ویکی فقه] تنجیز (فقه). انشای مفاد عقد یا ایقاع بدون منوط کردن آن به چیزی را تَنجیز گویند و از این عنوان در باب تجارت، سخن رفته است.
تنجیز مقابل تعلیق عبارت است از اینکه مفاد عقد یا ایقاع بدون مشروط کردن آن به چیزی دیگر انشاء گردد، مثلا فروشنده بگوید: این کتاب را به تو فروختم؛ بدون آنکه فروختن کتاب را منوط به چیزی دیگر همچون بازگشت زید از سفر بکند.
حکم تنجیز
از شرایط صحّت عقد یا ایقاع، منجّز بودن مفاد آن است. بر این شرط ادعای اجماع شده است.
در اینکه مراد از تنجیزی که بر لزوم آن ادعای اجماع شده چیست؟ و اینکه چه نوع تعلیقی مضرّ به آن است؟ نظرات مختلفی مطرح است. قدر متیقّن معلّق نکردن مفاد عقد یا ایقاع بر امری است که تحقق آن در حال یا آینده مشکوک است. هرچند برخی حتی این نوع تنجیز را شرط ندانسته‏اند.
نکته در خور توجه در اشتراط تنجیز قلمرو آن است؛ بدین معنا که آنچه مورد بحث و محل اختلاف است شرطیت تنجیز نسبت به مُنشَأ (مفاد عقد یا ایقاع) است نه نسبت به نفس انشاء؛ چه اینکه منجّز بودن انشاء امری بدیهی و مورد پذیرش همه است و تعلیق آن غیر معقول و محال می‏باشد.

پیشنهاد کاربران

منجز بودن ، وابسته به چیزی نباشد، مستقل باشد
محقق شدن مطلبی یا کاری، به صورتی که برای انجام آن عذری باقی نمی ماند
تنجیز یعنی مردد بین دو چیز همان ( جزمیت در ایین دادرسی مدنی ) مثلا خواسته دعوای ما " الزام به تحویل خودرو یا استرداد ثمن " باشد دعوا بین تحویل خودرو و استرداد ثمن مردد .
تنجیز در اصطلاح فقه در مقابل واژه تعلیق است و عقدی را منجز می گویند که بلافاصله پس از اجرای آن عقد آثارش به فعلیت می رسد و هدف اصلی متعاقدان که همین آثار بوده بدون معلق بودن به شرط یا وصفی بی درنگ تحقق می یابد.

بپرس