تنجیذ. [ ت َ ] ( ع مص ) محکم گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). محکم رای گردانیدن. ( زوزنی ). آزمودن و استوار خرد گردانیدن و عبارت الاساس :نجذته التجارب احکمته. و مثله قوله : و نجذنی مداورةالشئون. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تنجید شود.