تنجیده

لغت نامه دهخدا

تنجیده. [ ت َ دَ / دِ ] ( ن مف ) بمعنی ترنجیده است که درهم کشیده شده و فشارده گردیده و پیچیده باشد. ( برهان ). درهم کشیده بود و آن را ترنجیده نیز گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). درهم کشیده و درهم فشرده وپیچیده و دلتنگ و محزون. ( ناظم الاطباء ). تنجیدن مصدر آن است. ( انجمن آرا ). رجوع به تنج و تنجیدن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) بخود پیچیده در هم فشرده ترنجیده .

فرهنگ معین

(تَ دِ ) (ص مف . ) به خود پیچیده ، در هم فشرده .

فرهنگ عمید

۱. به خودپیچیده.
۲. درهم کشیده.
۳. فشرده شده.

پیشنهاد کاربران

بپرس