تنبیدن
لغت نامه دهخدا
تنبیدن. [ تُم ْ دَ ] ( مص ) در تداول ، افتادن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || خراب شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- جنبیدنلرزیدن.۲ - فرو ریختن ساختمان .
در تداول افتادن یا خراب شدن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تپیدن.
۳. فروریختن بنا.
پیشنهاد کاربران
تُنبیدَن/ tonbidăn :فروریختن، آوار شدن.
( رُمبیدن هم آمده است )
عزیزم
زبانزد:
یا به گر همشتی سینه ی دیوار را توانستی تُنبانید.
کلیدر
محمود دولت آبادی
رمبیدن/ romb - id - an ( مصدر فعل لازم. ، بن مضارع: رمب ) ۱. ( گفتگو ) ریختن آوار و مانند آن؛ خراب شدن؛ ویران شدن.
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ بزرگ سخن
دکتر حسن انوری
نشر: سخن
( رُمبیدن هم آمده است )
عزیزم
زبانزد:
یا به گر همشتی سینه ی دیوار را توانستی تُنبانید.
کلیدر
محمود دولت آبادی
رمبیدن/ romb - id - an ( مصدر فعل لازم. ، بن مضارع: رمب ) ۱. ( گفتگو ) ریختن آوار و مانند آن؛ خراب شدن؛ ویران شدن.
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ بزرگ سخن
دکتر حسن انوری
نشر: سخن
تنبیدن/ tonbidăn :فرو ریختن، آوار شدن.
( رُمبیدن هم آمده است ) .
مانند: فرسایش عباس جان، از ترِختی تا تُنبیدنش، خود داستان ها دارد.
کلیدر
محمود دولت آبادی
( رُمبیدن هم آمده است ) .
مانند: فرسایش عباس جان، از ترِختی تا تُنبیدنش، خود داستان ها دارد.
کلیدر
محمود دولت آبادی
این واژه در منطقه بم و نرماشیر به معنای فرو ریختن ساختمان میباشد
تنبیدن به ضم تا در گویش قدیمی همدانی فرورفتگی اشیا در اثر ضربه است
مثلا فرورفتگی دنده را میگویند تنبیدگی
مثلا فرورفتگی دنده را میگویند تنبیدگی