تنب

/tonb/

لغت نامه دهخدا

تنب. [ ت ُ ن ُ ] ( اِ ) درخت صنوبر. ( ناظم الاطباء ).

تنب. [ تُمب ْ ] ( اِخ ) دو جزیره نزدیک بهم که میان قشم و ساحل جنوبی خلیج فارس واقع است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.

تنب. [ ت ُن ْ ن َ / ت ِن ْ ن َ ] ( اِخ ) دهی است به شام و از آن است محمدبن محمدبن عقیل محدث اوستاد در فن انشاء. و صالح تنبی راوی. ( منتهی الارب ).قریه ای بزرگی است از قراء حلب. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

دهی است به شام و از آن است محمد بن محمد ابن عقیل محدث اوستاد در فن انشائ .

جدول کلمات

درخت صنوبر

پیشنهاد کاربران

یاررب مباد آنکه گدا معتبرشود
گر معتبر شود زخدا بی خبرشود
فکرکنم امارات ودیگر اعراب خلیج فارس تصمیم گرفته اند انجا دریای خون راه بیندازند ما فلسطین تا زمانی برایمان مهم است که به خاک مقدس کشورمان را با احترام بنگرند ولی اگر حریم حرمت بشکنند صد هزاران کعبه را فدای یک وجب خاک پاک ایران. میکنیم چون آن خانه اصلا در شان حضرت پروردگار جلت اسمائه نیست بقول فیلسوف مشرق زمین حاج ملاهادی اسرار سبزواری
...
[مشاهده متن کامل]

نداشت کعبه صفائی به نزد درگهش اسرار
از آن گذشتم و احرام کوی یار ببستم

که ما تینپکو و تینپو به آن میگوئیم
در گروه موزیک پارسی این تنب کوس و تنبک ها یا طبلک ها هستند که باید تنب کوس بزرگ را بگیرند وقتی طبل ریز مرتب بگوید یکصدوبیست و چهار آهنگ تنبک ها یا کوسک ها سه چهارم است راستی نکته ای که سند دیگری به خیل
...
[مشاهده متن کامل]
اسناد ارضی جزایر پارسی خلیج همیشه پارس افزوده میشود وقتی آلودگی صوتی نیست تنب این دو جزیره ملودی دو تنبکی از موج میگیرد تنبک بزرگ و تنبک بزرگ که عربها به آن جاز میگویند ولی ما تنپکو و تینپو

ریشهٔ �تُنبیدن� به معنی �برهم ریختن و خراب شدن�، صدای بَم شبیهِ کوبیدن بر طبلی بزرگ یا صدای رعد
درخت صنوبر
تنب و تمب هردو در گویش های فارسی جنوب کشور به معنی تپه کم ارتفاع است.

بپرس