تناکح

لغت نامه دهخدا

تناکح. [ ت َ ک ُ ] ( ع مص ) مزاوجت کردن و یکدیگر را نکاح کردن. ( ناظم الاطباء ). تزوج بعضی با بعضی دیگر. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || فراهم آمدن بعضی درخت با بعضی دیگر. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) زن خواستن .

فرهنگ معین

(تَ کُ ) [ ع . ] (مص ل . ) زن خواستن .

پیشنهاد کاربران

بپرس