تناقض گویی


معنی انگلیسی:
self-contradiction

مترادف ها

tergiversation (اسم)
ارتداد، برگشت، بی ثباتی، تناقض گویی

quirk (اسم)
تغییر ناگهانی، تناقض گویی، تغییر فکر

self-contradiction (اسم)
تناقض گویی، تضاد نفس، معارضه با نفس

پیشنهاد کاربران

بپرس