تنافذ

لغت نامه دهخدا

تنافذ. [ ت َ ف ُ ] ( ع مص ) به قاضی رسیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : تنافذوا الی القاضی ؛ ای خلصوا الیه فاذا ادلی کل منهم بحجته فیقال تنافدوا ( با دال مهمله ). ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تنافد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس