تنازع بقا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ستیزمانی
نبرد مانش، جنگ برای ماندن
struggle for existence
تنازع از ریشه نزع و مترادف و هم خانواده ی نزاع است به معنای درگیری و کشمکش
مثال:تنازع بقا
به معنای درگیری برای زنده ماندن یا کشمکش زندگی یا مبارزه برای زندگی
مثال:تنازع بقا
به معنای درگیری برای زنده ماندن یا کشمکش زندگی یا مبارزه برای زندگی
تنازع از ریشه ی نزع میاد و هم ریشه ی نزاع .
بیشتر به معنای درگیری میاد و مبارزه. مثال تنازع بقا یعنی درگیری یا مبارزه برای زندگی
بیشتر به معنای درگیری میاد و مبارزه. مثال تنازع بقا یعنی درگیری یا مبارزه برای زندگی
تَنازُعِ بَقا: جنگِ بازماندگی
نبرد برای زندگی
تنازع به معنی گرفتن از یکدیگر است . تنازع بقا یعنی گرفتن زندگی از دست یکدیگر .