تنار

لغت نامه دهخدا

تنار. [ ت َن ْ نا ] ( ع ص ) تنورگر. تنوری ، مثله. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء )( مهذب الاسماء ). سازنده تنور. ( از اقرب الموارد ).

تنار. [ ت ِ ] ( اِخ ) لویی ژاک... از شیمی دانان معروف فرانسه ( 1777-1857 م. ) و کاشف آب اکسیژنه. او پدر ادموند تنار است. رجوع به ماده بعد شود.

تنار. [ ت ِ ] ( اِخ ) فرزند لویی ژاک تنار است. وی در دانش شیمی و کشاورزی شهرت داشت. و اثر سولفوردو کاربن را برای دفعنوعی از حشره که شبیه به پشه درختی است . کشف کرد. رجوع به ماده قبل شود.

تنار. [ ت ِ ] ( اِخ ) نام باستانی ماتاپان ، دماغه و غاری است در لاکونی که در منتهی الیه پلوپونز قرار دارد. ( از لاروس ): اهالی کرسیر... شصت کشتی جنگی تهیه کردند که به آبهای یونان بفرستند ولی از ترس شاه ایران ( خشایارشا ) بعد به فرمانده کشتی ها دستور دادند که پس از رسیدن به سواحل پلوپونز در محل پیلوس و تنار منتظر وقایع شوند. ( ایران باستان ج 1 ص 767 ). رجوع به همین کتاب ج 2 ص 1882 و 1883 و ج 3 ص 1976 شود.

فرهنگ فارسی

نام باستانی ماتاپان دماغه و غاری است در لاکونی که در منتهی الیه پلوپونز در محل پیلوس و تنار منتظر وقایع شوند .

گویش مازنی

/tenaar/ تنها

پیشنهاد کاربران

بپرس