تنادی. [ ت َ ] ( ع مص ) فراهم آمدن مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || یکدیگر را آواز دادن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از آنندراج ). همدیگر را خواندن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بهم در انجمن نشستن. ( زوزنی ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).تنادی. [ ت َ ] ( ع اِ ) یوم التنادی ؛ روز قیامت.و قری التناد بتشدید الدال. ( از اقرب الموارد ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تناد شود.