تناب

پیشنهاد کاربران

ریشه شناسی �تَناب / طَناب�
1. فارسی میانه ( پهلوی )
در متون پهلوی واژه ی tanāp به معنای �ریسمان، بند، چیزی بافته شده� آمده است.
ریشه ی آن فعل tanīdan / tanīdan به معنای �تنیدن، بافتن، درهم کردن� است.
...
[مشاهده متن کامل]

📖 منبع:
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. London: Oxford University Press, 1971, s. v. tanāp.
- - -
2. اوستایی
ریشه ی اوستایی tan - = �کشیدن، گستردن، تنیدن� ( مقایسه شود با پهلوی و فارسی ) .
این ریشه در اوستایی هم در معنای �کشیدن� ( extend ) و هم �بافتن/تنیدن� ( weave, spin ) به کار می رود.
📖 منابع:
Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg: Tr�bner, 1904, col. 683–684 ( tan - ) .
Mayrhofer, Manfred. Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen ( EWAia ) , Bd. II. Heidelberg: Winter, 1996, s. v. tan - .
- - -
3. سانسکریت
در سانسکریت ریشه ی tan - دقیقاً همان معنای �کشیدن، گستردن، تنیدن، بافتن� دارد.
از همین ریشه واژه هایی چون:
tantra = تار، رشته، نظام ( در اصل �چیزی که تنیده/بافته شده� )
tanū́ - = بدن ( چیزی گسترده و کشیده شده )
📖 منابع:
Monier - Williams, Monier. A Sanskrit - English Dictionary. Oxford, 1899 ( reprint 1997 ) , s. v. tan - .
Whitney, William Dwight. The Roots, Verb - Forms and Primary Derivatives of the Sanskrit Language. Leipzig: Breitkopf & H�rtel, 1885, p. 118 ( tan - ) .
- - -
جمع بندی
واژه ی �تَناب / طَناب� در فارسی نو مستقیماً از تنیدن گرفته شده است.
این ریشه در فارسی میانه ( پهلوی: tanāp ) وجود داشته و به اوستایی tan - و سانسکریت tan - بازمی گردد.
بنابراین، �طناب� نمونه ای روشن از واژه های زنده ی بازمانده از ریشه ی هندواروپایی *ten - /tan - به معنای �کشیدن، گستردن، تنیدن� است.
- - -

تناب واژه پارسی از ستاک تنیدن است که بن آن تن است و پسوند ـاب ( که معنی این پسوند برای من روشن نیست ) .
به هر روی نباید به ریخت نادرست طناب نوشاه شود.
پاسخ به فروزان دلیری:
نوشتار درست این واژه تناب است زیرا این واژه پارسی است و در پارسی ( ع ق ص ض ط ظ ح ) نداریم و اگر واژه ای پارسی با این وات ( حرف ) ها نوشته شود یک لغزش بزرگ است مانند دلغک که دلقک مینویسند غو، غاز، غوری، غارچ، غرغره و. . . . که به نادرستی با وات ( ق ) نوشته می شوند یا نام شهر ها که در گذشته که با ریخت تازی ( عربی ) تهران ( طهران ) گرگان ( جرجان ) و همین امروز هم می توان دید اسپهان ( اصفهان ) آذرآپادگان ( آذربایجان ) و. . یا واژگان اَزیز ( عزیز ) اَروس ( عروس ) و. . یا واژگان چندلی یاسندلی که صندلی نوشته می شود سدا ( صدا ) و می رسیم به واژه تناب که دوستان پیشتر ( قبلا ) گفتند که از بن تنیدن می آید پس نباید این واژه پارسی با وات ط نوشته شود با سپاس.
...
[مشاهده متن کامل]

بنمایه ( منبع ) :زبان مادری ام لری
، نَبیگ ( کتاب ) برابر های پارسی واژگان بیگانه از ابولقاسم پرتو

املا درست واژه تناب یا طناب چی است با دلیل منطقی برای اطفال
این واژه در بسیاری از منابع به عنوان �طناب� به کار رفته است و در محیط آنلاین منبع معتبری که آن را پیشنهاد کند پیدا نمی شود. اما در منابع چاپی از جمله این دو اثر یکی ترجمه و دیگری فرهنگ لغات احمد شاملو می توان نسخه تناب با �ت� را دید.
...
[مشاهده متن کامل]

تناب همان ریسمان یا رسن است.
احمد شاملو در فرهنگ اصطلاحات �*کوچه� و ترجمه رمان معروف �*شازده کوچولو� این واژه را به شکل �تناب� به کار برده و خوب خواهد شد اشاره ای به آن در فرهنگ واژگان شما هم شود.
ممنون
۱. https://books. google. co. uk/books?id=CzIqAQAAIAAJ&q=تناب&dq=تناب&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjK7KrHge_ZAhVkIpoKHUKnBlEQ6AEIKjAA
۲. https://books. google. co. uk/books?id=kJQ9DwAAQBAJ&pg=PT87&dq=تناب&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjK7KrHge_ZAhVkIpoKHUKnBlEQ6AEIRzAF#v=onepage&q=تناب&f=false