تن نمودن. [ ت َ ن ُ / ن ِ /ن َ دَ ] ( مص مرکب ) مرحوم دهخدا جمله زیر از دولتشاه را با تردید، پرداختن و ادا کردن معنی کرده است : و رجوع به وطن نمود تا باقی املاک پدر را فروخته ، در باقی دیوان تن نماید. ( از تذکره دولتشاه ، در ترجمه ابن یمین ، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).