در زبان محلی ما به کسی که کاری بلد نیست و حرف گوش کن نیست و برای انجام کارهاش از بقیه کمک میخواد میگن تن لش
کلمه ی لش L�che فرانسویه یعنی ترسو و بقیه معانی رایج در فارسی
یعنی همید ولای دزد!
یعنی بک آدم که هیچ کاری از دستش نمی یاد فقد می خوره می خوابه
به ترکی اردبیلی : اولموش
تن لش tane lash
در گویش شهربابکی به مرد بی کار وبی عار گفته می شود
در گویش شهربابکی به مرد بی کار وبی عار گفته می شود
تن لش: [ اصطلاح در تداول عامه ]آدم به درد نخور ، آدم لاس و بی بخار - آدم لمس.
( ( حکماً حال واحوال خودش و شوهر تن لش سیاه نام شده اش رو براه هست که خبری نیست. نترسدم دم های عید هوار شدند روی سرم. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 44. ) )
( ( حکماً حال واحوال خودش و شوهر تن لش سیاه نام شده اش رو براه هست که خبری نیست. نترسدم دم های عید هوار شدند روی سرم. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 44. ) )
گویش اراکی : یعنی آدم لاس و بی بخار - آدم لمس - پَچُل - آدمی که همش دراز میشه و هیچ کار مفیدی انجام نمیده