کاهلی پیشه کردی ای تن زن
وای آن مرد، کو کم است از زن.
سنائی.
تن مزن پاس دار مر تن رازآنکه بر سر زنند تن زن را.
سنائی.
خواست وقتی به عجز دینداری ازیکی مالدار دیناری
گفت ار حق پرستی ای تن زن
دین ودنیا ز حق طلب نه ز من
گفت دین هست نیک و دنیا بد
نیک از او خواستن ، بد از تو سزد
که مرا گفته اند کز پی دل
حق ز حق خواه و باطل از باطل.
سنائی.
رجوع به تن زدن شود.