تمویه کردن

لغت نامه دهخدا

تمویه کردن. [ ت َ م ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تلبیس کردن. تزویر کردن. خلاف حقیقت آشکار کردن. حقی را باطل یا باطلی را حق جلوه دادن : و ایزد عز ذکره مرا از تمویهی و تلبیسی کردن مستغنی کرده است تا این غایت براندم و آنچه خواهم راند برهان روشن با خویشتن دارم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 103 ). رجوع به تمویه شود.

فرهنگ فارسی

تلبیس کردن . تزویر کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس