تموش

لغت نامه دهخدا

تموش. [ ت َ ] ( اِ ) اسم دیلمی علیق است. ( تحفه حکیم مؤمن ). نامی است که در رامیان به تمشک دهند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). بزبان مردم دیلم خار جنگلی متبرک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمش و تمشک و جنگل شناسی ج 2 ص 269 شود.

فرهنگ فارسی

اسم دیلمی علیق است نامی است که رامیان به تمشک دهند .

گویش مازنی

/tamoosh/ گرما – حرارت & از رشد بازماندن محصولات کشاورزی در اثر گرما یا سایه - کم رشد کردن به حالت گسسته شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس