تمنیه

لغت نامه دهخدا

( تمنیة ) تمنیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) منی انداختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || بر آرزو آوردن. یقال : منا ایاه و به. || آرزو در دل افکندن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کسی را بر آرزوی چیزی داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ). برآرزو واداشتن. قوله تعالی : لاَ ُٔمَنِّیَنَّهُم و لاَ ٔ̍مُرَنَّهُم . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پاداش دادن. یقال : لامنیک مناوتک ؛ ای لاجزینک جزائک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس